تحلیل چیست و انواع روش‌های تحلیلی کدامند؟

سرمایه‌گذاران و فعالان بازارهای مالی برای معامله درست به تحلیل نیاز دارند. کاربران بازار بورس نمی‌توانند اقدام به معامله کنند، بدون آن که مفهوم تحلیل داده‌ها را درک کرده باشند و بتوانند از آن در جهت تصمیم‌گیری درست استفاده کنند. ولی واقعا تحلیل چیست؟ تحلیل به معنی درک، ارزیابی و خلق مجدد فرایندهای پیچیده و استفاده از آن در پیش‌بینی مسیر آینده است. در واقع هر تحلیل دارای سه بخش اصلی تجزیه و تحلیل، پیش‌بینی و اجرا است.

تحلیل چیست و انواع روش‌های تحلیلی کدامند؟

هدف از تحلیل چیست؟

هدف از انجام تحلیل فراتر از درک و افزایش دانش ما در مورد یک موضوع است. تحلیل به ما کمک می‌کند تا بر مبنای نتایج آن تصمیم بگیریم. هرچه تحلیل دقیق‌تر صورت گرفته باشد، تصمیمات مبتنی بر آن هم درست‌تر خواهد بود. بنابراین هدف از انجام تحلیل کاملا کاربردی است و به همین دلیل اهمیت بسیاری دارد.

در بازارهای مالی نیز به دنبال پاسخ به این پرسش مهم هستیم که درآینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ زمانی‌که اقدام به خرید سهام شرکت‌ها می‌کنید هم نیاز به پیش‌بینی آینده و روندها دارید.

بازارهای مالی محل فعالیت و معامله میان تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران است و تفاوتی که در رویکردهای معاملاتی وجود دارد، دلیل پویایی بازار است. برای فعالیت حرفه‌ای در این بازار لازم است تا بررسی کنید که سرمایه‌گذاری روی چه شرکت‌هایی بازدهی دارد و با توجه به شرایط حاضر، چه آینده‌ای برای سهام آن شرکت‌ها متصور است. این مرحله‌ای است که خلق کردن نامیده می‌شود و به ما قدرت تصمیم‌گیری می‌دهد. در واقع تحلیل به معنی رسیدن به این مرحله است. نه صرفا خواندن گزارشات و شنیده‌ها.

تحلیلگر کیست؟

برای پاسخ دقیق به این پرسش و توضیح مفهوم تحلیلگر بهتر است تفاوت تحلیلگر و معامله‌گر را بررسی کنیم. در معامله‌گری لازم است فرد علاوه بر مهارت تحلیل، مهارت‌های روانشناختی، مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک و غیره را نیز داشته باشد که تنها با تجربه معامله‌گری قابل دستیابی است. به علاوه معامله‌گران از تحلیل تحلیلگران در تصمیم‌گیری‌هایشان استفاده می‌کنند. بنابراین تحلیلگران افرادی هستند که به انجام تحلیل و استفاده از رویکردها و ابزارها به منظور پیش‌بینی آینده تسلط دارند و ممکن است خود به انجام معامله اقدام کنند یا هرگز وارد معاملات نشوند.

در بازارهای مالی چند نوع تحلیل وجود دارد؟

در بازارهای مالی چند نوع تحلیل وجود دارد؟

تحلیل‌های متداول که توسط فعالان بازارهای مالی مورد استفاده قرار می‌گیرند شامل دو نوع تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال است. در تحلیل بنیادی تحلیلگران با بررسی شرایط مالی شرکت، ارزش ذاتی سهام را مشخص می‌کنند و در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران با ارزیابی رفتارهای قیمتی سهم در دوره‌های گذشته، به دنبال شناسایی الگوها و تعمیم آن به آینده هستند.

در بازارهای مالی افراد با حجم زیادی از داده‌ها مواجه هستند و تحلیل ابزاری است که با کمک آن می‌توان معاملات بهتری انجام داد. هر کدام از انواع تحلیل به یکی از ابعاد بررسی داده‌ها می‌پردازد که در ادامه با آن‌ها آشنا می‌شویم.

منظور از تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی، مهارت مدل‌سازی برای انجام فرآیند منطقی تصمیم‌گیری راجع به سرمایه‌گذاری در یک شرکت، با در نظر گرفتن عواملی مانند بررسی داده‌های گذشته شرکت، بررسی فرآیندهای عملیاتی آن، بررسی رقبا و سایر بازیگران صنعت، ارزیابی شرایط صنعت در بازار داخلی و جهانی، بررسی چشم‌انداز صنعت، تقاضا، پیشرفت تکنولوژی، بررسی ریسک‌های فعلی و آینده، بررسی موانع موجود بر سر راه تولید و فروش، بررسی فاکتورهای اقتصاد کلان مانند نرخ بهره، تورم، نرخ ارز و… می‌باشد.

در این بررسی‌ها شما نیاز به ارزیابی فرآیندهای شرکت شامل فرایندهای عملیاتی، بازاریابی، فروش، تامین مواد و… نیز خواهید داشت.

در تحلیل بنیادی، تحلیلگران بر مبنای مفهوم مهمی به نام ارزش فعالیت می‌کنند. ارزش نشان‌دهنده آینده است. یعنی تخمین آینده و پاسخ به این سوال که آیا با توجه به وضعیت آینده، در حال حاضر و در امروز این شرکت ارزش خرید دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر، اگر قیمتی که امروز ارائه شده از ارزش ذاتی دارایی یا سهم کمتر باشد، باید خریداری شود و در غیر این صورت خیر.

برای درک بیشتر مفهوم ارزش‌گذاری، به یکی از مهم‌ترین روش‌های ارزش‌گذاری که ارزش‌گذاری تنزیل جریانات نقدی آتی به امروز است، می‌پردازیم. در این روش جریانات نقدی برای 3 تا ۵ سال به طور معمول پیش‌بینی می‌شود، سپس به دلیل این‌که اعداد به دست آمده مربوط به امروز نیست و در سال‌های آتی تحقق پیدا می‌کند، یک نرخ تنزیل برای آن در نظر گرفته می‌شود که در واقع بازدهی مورد انتظار سرمایه‌گذار در مورد فاصله زمانی امروز تا آینده‌ای است که جریانات نقدی در آن زمان محقق می‌شوند.

هم‌چنین یکی از مهم‌ترین ابزارهای مورد استفاده تحلیلگران در تحلیل بنیادی، صورت‌های مالی شرکت‌ها می‌باشد. با وجودی که گذشته دقیقا در آینده تکرار نمی‌شود، ولی الگوهای گذشته راهنمای خوبی برای پیش‌بینی آینده خواهد بود. بنابراین یک تحلیلگر بنیادی باید مهارت بررسی و تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی را داشته باشد.

چه دیدگاه‌هایی در تحلیل بنیادی وجود دارد؟

چه دیدگاه‌هایی در تحلیل بنیادی وجود دارد؟

در تحلیل بنیادی دو دیدگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا مورد استفاده قرار می‌گیرد. در دیدگاه از بالا به پایین، به منظور انجام تحلیل ابتدا وضعیت اقتصاد جهانی مورد بررسی قرار می‌گیرد و سپس وضعیت صنعت در جهان و در مرحله‌ی بعد وضعیت اقتصاد و صنعت در ایران ارزیابی می‌گردد و در نهایت نوبت به تحلیل شرکت می‌رسد. ولی در دیدگاه از پایین به بالا، به صورت برعکس تحلیل ابتدا از بررسی شرکت آغاز می‌شود.

در پاسخ به این سوال که از کدام رویکرد استفاده کنیم، می‌توان گفت به طور کلی بهتر است اگر صنعت خاصی را مد نظر دارید، از طریق رویکرد پایین به بالا فاکتورهای عملیاتی شرکت‌ها را مورد ارزیابی و مقایسه قرار دهید تا بتوانید شرکت برتر را در کمترین زمان انتخاب کرده و سپس زمان بیشتری را به تحلیل دقیق آن شرکت اختصاص دهید. ولی اگر صنعت خاصی را در نظر ندارید، می‌توانید به کمک رویکرد بالا به پایین به بررسی وضعیت و چشم‌انداز صنایع مختلف پرداخته و پس از انتخاب صنعت مناسب، اقدام به انتخاب شرکت از طریق عوامل ذکر شده نمایید.

در انتخاب صنعت پربازده نیز مطالعه گزارش‌های شرکت‌های خارجی و بررسی چشم‌انداز صنایع خارجی کمک شایانی به شما خواهد کرد. هم‌چنین بررسی چشم‌انداز و وضعیت حال و آینده‌ی صنایع در جهان، در انتخاب شرکت‌هایی که دارای فعالیت صادرات و واردات هستند از اهمیت بسیاری برخوردار است.

منظور از تحلیل تکنیکال چیست؟

منظور از تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال در نگاه اول بررسی روند گذشته‌ی قیمت‌های سهام است. اما کاربرد آن به همین سادگی نیست و روش‌های پردازش و استفاده از این داده‌ها به دانش تخصصی نیاز دارد، به طوری که امروزه چندین مدل تحلیل با پایه تکنیکال مانند تحلیل کلاسیک، امواج الیوت و غیره مورد استفاده قرار می‌گیرند.

تحلیل تکنیکال بر این فرض استوار است که کلیه‌ی فاکتورهای لازم برای تصمیم‌گیری در قیمت لحاظ شده است، بنابراین تحلیلگران تکنیکال تسلط کافی به پیش‌بینی قیمت را برای اتخاذ تصمیم درست کافی می‌دانند.

فرض دیگر در تحلیل تکنیکال این است که تاریخ تکرار می‌شود و رفتار قیمتی سهم در گذشته با احتمال بالایی در آینده نیز تکرار خواهد شد. در واقع تحلیلگران تکنیکال معتقد هستند که نیروهای موثر بر عرضه و تقاضای بازار مانند عوامل اقتصاد داخلی، جهانی، عملیات شرکت‌ها و غیره بر قیمت‌ها تاثیر می‌گذارند و در نمودارها نشان داده می‌شوند. یعنی مطالعه‌ی روند قیمت‌ها و نمودارها برای پیش‌بینی آینده کافی خواهد بود.

به طور کلی یکی از مهمترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال، روندها هستند. مطالعات زیادی نیز روی ابزارهای شناخت روندها انجام شده است. در واقع تحلیلگر تکنیکال باید بتواند روند اصلی را تشخیص دهد، چون مطابق با تحلیل تکنیکال به طور کلی قیمت‌ها تمایل به حرکت در جهت روند دارند.

تفاوت اصلی تحلیل بنیادی و تکنیکال چیست؟

بسیاری از فعالان بازار معتقدند تحلیل تکنیکال برای بازه‌های زمانی کوتاه مدت مناسب است و تحلیل بنیادی برای بازه‌های زمانی بلندمدت کاربرد دارد. البته در واقع، تحلیل تکنیکال ابزارهایی نیز برای بازه‌های زمانی بلندمدت در اختیار دارد. ولی دلیل چنین حرفی در تمایز بین این دو روش از نظر افق سرمایه‌گذاری است. چون ابزار تحلیل تکنیکال برای تصمیم‌گیری در بازه‌های زمانی کوتاه مدت امکانی را برای تحلیلگران فراهم کرده که تحلیل بنیادی آن را در اختیار ما قرار نمی‌دهد.

سخن نهایی

در این مقاله توضیح داده شد تحلیل چیست و انواع تحلیل توضیح داده شد. این‌که هر معامله‌گر از کدام یک از دو نوع تحلیل فاندامنتال و تکنیکال استفاده کند، کاملا به سبک معاملاتی خود شخص بستگی دارد. برخی تحلیلگران دیدگاه بلندمدت‌تر دارند و از تحلیل بنیادی استفاده می‌کنند، برخی دیگر به رویکرد تکنیکال اعتقاد دارند و البته معامله‌گرانی نیز وجود دارند که از هردو مدل تحلیل استفاده می‌کنند. البته مهم‌تر از آن نوع تحلیل انتخابی، میزان مهارت و تسلط فرد به هر کدام است. استفاده درست از هر کدام از انواع تحلیل می‌تواند ما را تصمیم‌گیری درست برای انتخاب سهام مناسب و پربازده و بهرتین زمان ورود و خروج به معاملات هدایت کند. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *