بازار بورس ایران یکی از مطمئنترین بازارها برای سرمایهگذاری داخلی است. تمامی فعالیتها در بازار بورس ایران زیر نظر سازمان بورس انجام میشود و سرمایهگذاران و شرکتها از حمایتهای قانونی برخوردار هستند. از سوی دیگر سرمایهگذاری در این بازار دارای مزایایی چون: حفاظت از سرمایه در برابر تورم، کسب سود، مشارکت در اداره شرکتها و سهولت در نقدشوندگی است.
با این حال انتخاب سهام شرکتها بدون آموزش تحلیل بنیادی و یا تحلیل تکنیکال ریسکی غیرقابل توجیه است. در این مطلب از سایت ثروت آفرین با مقدمات روش تحلیل بنیادی بهعنوان یکی از بهترین روشهای بررسی شرایط شرکتها و سهام آنها آشنا میشویم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای ارزیابی ارزش ذاتی یک سهام است. این روش صورتهای مالی، تاثیرات خارجی، رویدادها و روندهای صنعت را تجزیه و تحلیل میکند. این روش تحلیلی به ما دلایل تغییر قیمت سهام را نشان میدهد و از این نظر با تحلیل تکنیکال تفاوت دارد. زیرا تحلیل تکنیکال فقط برمبنای الگوهای ریاضی و نمودارها پیشبینی تغییرات قیمت سهام را ممکن میکند. آموزش تحلیل بنیادی اما به ما کمک میکند تا ویژگی های کلیدی شرکتها را شناسایی کرده و شرایط واقعی آنها را با در نظر گرفتن عوامل خرد و کلان اقتصادی تجزیه و تحلیل کنیم.
آشنایی با منابع و اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی از سه مجموعه داده برای بررسی ارزش ذاتی سهام و احتمال شرایط شرکت و سهام آن در آینده بهره میگیرد. این سه مجموعه عبارتند از: اطلاعات تاریخی برای بررسی اینکه اوضاع شرکت در گذشته چگونه بوده است؛ اطلاعات شناخته شده عمومی در مورد شرکت، از جمله اطلاعیههای اعلام شده توسط مدیریت، صورتهای مالی و آنچه دیگران در مورد شرکت میگویند و اطلاعاتی که به طور عمومی شناخته شده نیست، اما مفید است، بهعنوان مثال نحوه مدیریت بحرانها و موقعیتهای مختلف توسط مدیران. از سوی دیگر تحلیلگران بنیادی حوزههای متنوعی را میتوانند مورد بررسی قرار دهند که این حوزهها عبارتند از:
- عملکرد و شرایط کلی صنعتی که شرکت در آن مشارکت دارد
- فضای سیاسی و اقتصادی داخلی
- قراردادهای تجاری مرتبط با این صنعت و سیاست خارجی
- صورتهای مالی شرکت
- بیانیههای مطبوعاتی شرکت
- اخبار مربوط به شرکت و تجارت آن
- تحلیل رقبا
اگر شاخصهای بنیادی یک شرکت نشاندهنده تاثیر منفی باشد، احتمالا قیمت سهام آن نیز در بازههای زمانی با افت مواجه میشود. از سوی دیگر اگر دادهها مثبت باشد، برای مثال اگر گزارش سود و زیان شرکت، مطلوب باشد، میتوانیم انتظار داشته باشیم که قیمت سهام شرکت با رشد مواجه شود.
تفاوت آموزش تحلیل بنیادی کیفی و کمی
دو نوع اصلی تحلیل بنیادی وجود دارد که عبارتند از: تحلیل بنیادی کیفی و تحلیل بنیادی کمی. تحلیل بنیادی کیفی، مطالعهای شامل ارزش برند، تصمیمات مدیریتی، عملکرد مالی شرکت در یک دوره معین و دیگر عوامل مشابه است. تحلیل بنیادی کمی اما تحلیلی مبتنیبر اعداد است و صورتهای مالی شرکت را در نظر میگیرد و قیمت آینده سهام را بنابر این مشاهدات پیشبینی میکند. اگرچه رویکردها متفاوت هستند، اما برای تجزیه و تحلیل جامع قیمت سهام یک شرکت، هردو روش اهمیت دارند. بنابراین یک تحلیل جامع بنیادی، میتواند ترکیبی از این دو شیوه باشد.
دو فرآیند تحلیل بنیادی متفاوت
اینکه در زمان تحلیل بنیادی، نگاه شما در شاخصها و موضوعات، از پایین به بالا یا از بالا به پایین باشد، دو نوع رویکرد تحلیلی متفاوت ایجاد میکند. این دو نوع را میتوان تحلیل بنیادی شرکتی و صنعتی نیز نامگذاری کرد.
در رویکرد بالا به پایین یا رویکرد صنعتی، شما تحلیل و بررسی را از اقتصاد یا صنعت شروع میکنید تا اندک اندک به شرایط شرکت مورد نظر در آن صنعت برسید. این رویکرد معمولا زمانبر است و مطالعات بیشتری نیاز دارد؛ اما دادههای حاصل از آن میتواند هوشمندانهتر باشد. حجم کلی بازار، شرایط آن صنعت، سهم بازار، میزان عرضه و تقاضا، مواردی است که در رویکرد تحلیلی بالا به پایین، نقطه آغاز بررسی هستند و ما را به این میرسانند که این شرکت در آن صنعت چه شرایطی دارد.
در رویکرد پایین به بالا شما از گردآوری اطلاعات و شاخصها در مورد شرایط شرکت شروع میکنید و اگر فرصت داشته باشید، اندک اندک به وضعیت این شرکت در آن صنعت میپردازید. این روش بهخاطر آسانی و سرعت بالا طرفداران بیشتری دارد. رویکرد پایین به بالا از بررسی مواردی مانند صورتهای مالی شرکت و میزان سهام، میزان سرمایه و مانند اینها شروع میشود.
گستره تحلیل بنیادی را مشخص کنید
وقتی میخواهید تحلیل بنیادی را آغاز کنید باید گستره تحلیل را مشخص کنید. گستره تحلیل میتواند ترکیبی از دو رویکرد نگاه بالا به پایین و پایین به بالا باشد. دلیل این امر این است که نیازهای تحلیل همواره مرزهای تحلیل را گسترش میدهند. البته در عین حال باید مساله زمان را هم در نظر گرفت. زیرا ما باید سرانجام در یک بازه زمانی به نتایجی برای شروع سرمایهگذاری در بورس برسیم. با این حال با مثالهای زیر میتوان دریافت چرا نیازهای تحلیل و پرسشهای ما، گستره موضوعات را روشن میکنند.
مثال اول؛ مواد اولیه
یکی از نقاط آغازین تحلیل در شرکتهای تولیدی میتواند مساله تامین مواد اولیه باشد. این که این مواد از چه انواعی هستند؛ آیا از منابع داخلی تامین میشوند یا از منابع خارجی؟ در صورت واردات، این مواد از چه کشورهایی وارد میشوند. دلیل این تحقیقات این است که بدانید چقدر امکان دارد، مسایل سیاسی احتمالی بین کشورها بر روابط بازرگانی و واردات تاثیر بگذارد و این موارد، شرکت مورد نظر را با مشکل روبهرو سازد و آیا چنین موردی تا به امروز پیش آمده است یا نه.
مثال دوم؛ محصولات یا خدمات
فرض میکنیم شرکت مورد نظر یک محصول فیزیکی را تولید میکند. ما باید بدانیم: کیفیت این محصول در چه حد است؟ چه استانداردهایی را دریافت کرده است؟ دارای چه مجوزهایی از کدام نهادها است؟ این محصول در ایران توسط چه شرکتهای دیگری تولید میشود؟ ویژگی متمایز محصول این شرکت چیست؟ روندهای تولید شرکت، دارای چه استانداردهایی هستند؟ میزان نیاز بازار به این محصول چقدر است؟ آیا سیاستهای قیمتگذاری این محصول میتواند باعث موفقیت آن شود؟ نکته جالب توجه اینجا است که تمامی آگاهیهای ناشی از این پرسشها میتواند درصد اندکی از تحلیل بنیادی و میزان موفقیت شما را در سرمایهگذاری روی سهام شرکت مورد نظر، تعیین کند!
مثال سوم؛ شرکت صادراتی
این شرکت چه محصول یا محصولاتی را صادر میکند و به چه کشورهایی؟ حجم نیاز بازارهای هدف، چقدر است؟ بازارهای هدف، این محصولات را از چه کشورهای دیگری تامین میکنند و یا میتوانند تامین کنند؟ میزان رقابت در زمینه محصول یا محصولات مورد نظر چقدر است؟ آیا کیفیت، استانداردها، بستهبندی و موارد دیگر در کلاس عرضه جهانی قرار دارد؟
نتیجهگیری از مثالها
شرکتها واحدهایی کاملا مجزا در فضایی فرضی و مجزا نیستند. شرکتها از تعاملها، ارتباطات تجاری بین شرکتی، روابط اقتصادی بین کشورها، شرایط اقتصادی داخلی و خارجی و صدها مورد دیگر تاثیر میپذیرند. هر تاثیر بسته به میزان اثر و نوع اثر میتواند بر آینده شرکت و آینده قیمت سهام آن اثر بگذارد. بنابراین هرقدر اطلاعات ما درباره شرکت و صنعت مورد نظر بیشتر باشد، درک ما از آینده و میزان رشد و پیشرفت شرکت و سهام آن بیشتر خواهد شد.
حوزهبندی گستره تحلیل بنیادی
شرایط داخلی شرکت مانند حقوق کارگران و میزان توسعه شرکت، محصولات و خدمات و انواع دارایی شرکت، رقبای شرکت، نقش و وضعیت شرکت در صنعت مورد نظر در داخل کشور و مسایل مرتبط با صادرات را میتوان در چند عنوان دستهبندی کرد که حوزههای گستره تحلیل نام دارند. این حوزهها را با هم مرور میکنیم.
حوزه اقتصاد جهانی
برای دستیابی به درکی درست از شرایط یک شرکت، باید بدانیم چه عوامل اقتصادی بینالمللی میتواند بر شرایط شرکت مورد نظر تاثیرگذار باشد. مواردی میتوانیم در مورد آنها تحقیق کنیم عبارتند از: نرخهای جهانی مرتبط با شرکت مانند نرخ ارز و قیمت کالاهای تولیدی مشابه در سطح جهانی، میزان عرضه و تقاضای کالا و خدمات مشابه در سطح جهانی، شرکتهای برتر دنیا در زمینه مرتبط، میزان سهم کشورها و شرکتها از بازار کالا و خدمات مشابه و نیز تصمیمهای سیاسی و اقتصادی و قراردادهای تجاری.
حوزه اقتصاد داخلی
تصمیمات اقتصادی داخلی، سیاستگذاریها، تحلیلهای کلان و مواردی از این دست میتواند بر شرایط یک شرکت تاثیرگذار باشد و تحلیلگر بنیادی باید با این موارد آشنایی داشته باشد. تحلیلگر بنیادی باید حوزه اقتصادی را که شرکت در آن قرار دارد بهخوبی بشناسد و بداند چه عواملی بر آن اثرگذار هستند. برخی از موضوعاتی که در این زمینه باید مطالعه و بررسی شوند عبارتند از:
- نرخ تورم
- حجم نقدینگی
- نرخ ارز
- میزان بازدهی سرمایهگذاری در بازارها
- اطلاعات بانک مرکزی
حوزه صنعت
تمامی دادههای اقتصادی در صنعتی که شرکت مورد نظر یک بخش از آن بهشمار میآید باید مورد توجه تحلیلگران بنیادی باشد. همانطور که شرکتها دارای فرآیندهایی هستند، صنایع نیز فرآیندهایی دارند. در این زمینه اطلاعات مرتبط با بازارهای داخلی، میزان عرضه و تقاضا در این صنعت، حجم و امکانات صادرات و واردات، اطلاعات مصرفکنندگان، تولید کنندگان و تامینکنندگان دارای اهمیت هستند.
حوزه شرکتها
در حوزه شرکتها میتوانید از درک شرایط شرکت، فرآیندها و روندها، مدل کسبوکار و ارزش برند آغاز کنید. نقطه آغاز بعدی که بسیار اهمیت دارد، صورتهای مالی است که امکان دسترسی به آنها در صورت تمایل به سرمایهگذاری وجود دارد. صورتهای مالی درواقع حاوی تمامی اطلاعاتی هستند که شرایط یک شرکت را از گذشته تا امروز روشن میکند. این صورتها شامل این اسناد مالی هستند:
- ترازنامه شرکت
- صورت سود و زیان
- صورت جریان وجه نقد
- صورت سود و زیان جامع
- برآورد صورت مالی
تحلیل بنیادی در حوزه شرکتها چه تعریفی دارد؟
هر سه حوزه تحلیل بنیادی صنعت، اقتصاد داخلی و اقتصاد خارجی، مقدماتی را برای حوزه اصلی یعنی حوزه شرکتها فراهم میکنند؛ زیرا شما قرار است سهام یکی از شرکتهای سهامی حاضر در بورس ایران را خریداری کنید. تخمین میزان سود و زیان شرکتها در ادامه فعالیت یک شرکت، مهمترین خروجی یک تحلیل بنیادی خواهد بود. در این راستا شما باید با تمامی جریانهای مالی و اسناد و قراردادها آشنایی داشته باشید و آنها را مورد بررسی قرار دهید تا بتوانید تصویری منطقی از آینده شرکت را تجسم کنید.
آموزش تحلیل بنیادی با بررسی صورت سود و زیان
صورت سود و زیان گزارشی از تمامی موارد درآمد شرکت و هزینههای آن در یک دوره زمانی مشخص است. دادههای مالی و کمی موجود در صورت سود و زیان، عموما از طریق معادله سود و زیان بهدست میآیند که عبارت است از: تفریق مجموع هزینهها از مجموع درآمدها که نشاندهنده سود خالص شرکت خواهد بود. برخی از مهمترین موارد یک صورت مالی فرضی عبارتند از:
- درآمدهای عملیاتی
- سود ناخالص
- هزینههای فروش، اداری و عمومی
- دیگر اقلام عملیاتی
- سود عملیاتی
- هزینههای مالی
- درآمدها و هزینههای غیر عملیاتی
- سود قبل از محاسبه مالیات
- مالیات بر درآمد
- سود خالص
- سود پایه هر سهم
- سود عملیاتی هر سهم
- سود غیر عملیاتی هر سهم
- سود هر سهم بر اساس آخرین تعداد سهام ثبت شده
در صورت سود و زیان یکساله، تمامی موارد بالا نسبت به سال قبل سنجیده میشوند. اما یک تحلیلگر بنیادی باید بتواند بر اساس اطلاعات دیگری که در روش تحلیل بنیادی بررسی کرده است، همین اطلاعات را برای سال آینده حدس بزند تا در صورت مثبت بودن تراز سود و زیان، به امکان افزایش قیمت سهام این شرکت پی ببرد؛ و یا در صورت منفی بودن این تراز فرضی برای سال آینده، سرمایهگذاری در سهام این شرکت را کاری نادرست عنوان کند.
آموزش تحلیل بنیادی با بررسی نسبتهای مالی
یکی از بهترین روشهای پیگیری عملکرد شرکتها برای سرمایهگذاری در سهام آنها در بورس ایران، تحلیل نسبتهای مالی شرکتها است. تعیین نسبتهای مالی در هر دوره از فعالیت یک شرکت میتواند سرنخهایی را در اختیار تحلیلگران قرار دهد که دلایل پیشرفت یا پسرفت شرکتها را نشان میدهد. برای مثال، دادههای برآمده از تفاوت نرخ بدهی نسبت به دارایی شرکت میتواند نشان دهد که آیا این شرکت تحت فشار بدهیهای بانکی و مواردی از این دست هست یا نه و خطر ورشکستگی برای آن وجود دارد یا خیر. نسبتهای مالی انواع مختلفی دارند که با آنها آشنا میشویم.
نسبتهای نقدینگی
نقدینگی عبارت است از توانایی یک شرکت در پرداخت دیون کوتاهمدتی که دارد. سه نوع کلی نسبت نقدینگی وجود دارد که عبارتند از: نسبت جاری (نسبت دارایی جاری به بدهی جاری)، نسبت آنی (نسبت دارایی جاری – موجودی کالا و مواد به بدهی جاری) و نسبت وجه نقد ( نسبت موجودی نقدی + سرمایهگذاریهای کوتاهمدت بر بدهی جاری)
نسبتهای اهرمی
این نسبتها سطح بدهیهای کوتاهمدت و بلند مدت شرکت را اندازهگیری میکنند. سه نوع نسبت اهرمی وجود دارد که عبارتند از: نسبت بدهی (نسبت مجموع بدهیها بر مجموع داراییها)، نسبت تسهیلات شرکت به سرمایه (نسبت مجموع تسهیلات بر مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام) و نسبت پوشش بهره (نسبت سود عملیاتی شرکت بر هزینههای مالی آن).
نسبتهای فعالیت
این نسبتها تاثیر داراییهای شرکت را بر میزان فروش شرکت اندازهگیری میکنند. در واقع در این نوع از تحلیل بنیادی، تحلیلگر بنیادی، راندمان عملیاتی شرکت را در زمان سرمایهگذاری شرکت در بخشهای مختلف مانند: موجودی کالا و دارایی ثابت و مانند آن اندازهگیری میکند. انواع این نسبتها عبارتند از:
- دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا
- دوره وصول مطالبات
- دوره گردش عملیات
- میزان گردش دارایی
- میزان گردش داراییهای ثابت
- دوره پرداخت بدهیها
- نسبت گردش سرمایه جاری
- نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش
نسبتهای سودآوری
نسبتهای سودآوری نشاندهنده میزان توانایی هر شرکت در سودآوری از راههای گوناگون مانند: عملکرد و سود سهام است. مواردی که در این روش تحلیل مورد بررسی قرار میگیرند عبارتند از: سود خالص شرکت، میانگین جمع داراییهای شرکت، میزان فروش و سود عملیاتی. انواع گوناگون نسبتهای سودآوری را با هم مرور میکنیم:
- بازده دارایی (نسبت سود خالص بر میانگین مجموع داراییهای شرکت)
- بازده حقوق صاحبان سهام (نسبت سود خالص بر حقوق صاحبان سهام شرکت)
- حاشیه سود ناخالص (نسبت سود ناخالص بر میزان فروش شرکت)
- حاشیه سود عملیاتی (نسبت سود عملیاتی بر میزان فروش شرکت)
- حاشیه سود خالص (نسبت سود خالص بر میزان فروش شرکت)
نسبتهای ارزش بازار
نسبتهای ارزش بازار، نسبتهای پیچیدهتری هستند که تحلیلگران بازار سرمایه برای بررسی شرایط شرکتها و سهام آنها از آنها استفاده میکنند. این نسبتها شرایط گذشته و آینده شرکتها را در وضعیت سهام نشان میدهند. این نسبتها را با هم مرور میکنیم:
- نسبت ارزش دفتری (حاصل ضرب قیمت بازار هر سهم از سهام عادی در تعداد سهام در دست سهامداران حقیقی بر حقوق صاحبان سهام)
- نسبت قیمت بر درآمد (نسبت قیمت بازار هر سهم از سهام عادی بر سود هر سهم از سهام عادی)
- نسبت قیمت به فروش (نسبت قیمت بازار هر سهم از سهام عادی بر کل فروش سال اخیر شرکت)
- نسبت قیمت به جریان نقدینگی (نسبت قیمت بازار هر سهم از سهام عادی بر جریان نقدی هر سهم از شرکت)
آموزش تحلیل بنیادی چگونه انجام میشود؟
برخلاف تحلیل تکنیکال برای تحلیل بنیادی، دورههای آموزشی بسیار کمتری وجود دارد. درواقع این روش تحلیلی بیشتر نیازمند تجربه عملی، مطالعه کتابهای تحلیل بنیادی، مطالعه روشهای تحلیل بنیادی، انجام عملی نمونههای تحلیل بنیادی با استفاده از اطلاعات کمی صورتهای مالی شرکتها و مطالعه و پیگیری اخبار اقتصاد داخلی و جهانی دارد. البته این به این معنا نیست که هیچ دورهای در این زمینه وجود ندارد یا منابع کم است؛ بلکه باید بگوییم تحلیل بنیادی راهی طولانی است که بهدلیل گستردگی موضوعات آن اتفاقا منابع برای آن، بیش از اندازه زیاد هستند. درست بههمین دلیل در اوایط این مقاله در مورد تعیین حوزهها و گسترده تحلیل بنیادی صحبت کردیم.
کاربرد دادههای برآمده از تحلیلهای بنیادی در سرمایهگذاری
تحلیل بنیادی نشان دهنده زیرکی مدیران شرکتها در بهرهگیری از سرمایه و انتخاب استراتژیها برای موفقیت شرکت، ثبات شرکت و سودآوری شرکت است. دستاوردهایی که تمامی آنها موجب روند رو به رشد شرکت و ارزش سهام آن میشود. همچنین تحلیل بنیادی راهی برای پیگیری جریان نقدینگی در بخشها و روندهای درونی و بیرونی یک شرکت است. درست مانند پیگیری جریان حرکت خون در بدن. این روش تحلیلی اجازه میدهد تا بدانیم یک شرکت میتواند از داراییهای خود جهت تولید، ارائه خدمات، فروش، ایجاد درآمد و سودآوری استفاده کند یا خیر. سومین موضوعی که در این زمینه باید به آن توجه کنیم، همان هدف اساسی تحلیل بنیادی یعنی تعیین ارزش ذاتی سهام شرکتها است. اما ارزش ذاتی چیست و چه تفاوتی با قیمت سهام دارد؟!
ارزش ذاتی سهام شرکت؛ هدف نهایی تحلیل بنیادی
برای درک مفهوم ارزش ذاتی سهام بهتر است با مثال دو مفهوم قیمت و ارزش در مورد یک کالا شروع کنیم. یکی از راههای قیمتگذاری روی یک کالا این است که مجموع هزینههایی را که برای آن انجام شده است در نظر بگیریم و درصدی هم سود روی آن بگذاریم. اما چه درصدی؟ چقدر میتوانیم روی قیمت تمام شده یک کالا سود در نظر بگیریم؟ این مقولهای است که به ارزش برمیگردد! چیزی شبیه به ارزش برند.
در بحث ارزش برند میبینیم که مردم حاضر هستند برای یک کتانی با برند آدیداس یا نایکی قیمتهایی بسیار بالا را بپردازند بدون آنکه از هزینه تولید آنها خبر داشته باشند؛ زیرا آنها معتقدند، درهرصورت «میارزد» و این همان مفهوم ارزش است. در مورد کالا هم ارزش آن به کیفیت خود کالا و بستهبندی، کارایی، طول عمر، ارزش برند، سبک تبلیغات و بازاریابی، پشتیبانی و گارانتی و مواردی از این دست بستگی دارد. در پایان نوبت به مفهوم ارزش ذاتی سهام میرسد.
تحلیل بنیادی نمیتواند به ما بگوید قیمت سهام این شرکت سه روز یا یک هفته دیگر، چه مبلغی خواهد بود یا طی یک ماه، چقدر رشد خواهد داشت. اما برمبنای عملکرد سالانه شرکت، شرایط صنعتی که شرکت جزئی از آن است و شرایط اقتصاد داخلی و خارجی که بر شرایط شرکت اثرگذار است میتواند به ما بگوید که این سهام به احتمال قوی طی یک دوره (مثلا) یک ساله یا سه ساله حدودا چقدر سود را نصیب سرمایهگذار خواهد کرد.
آموزش تحلیل بنیادی مکمل روش تحلیل تکنیکال است
اینکه شما برای تحلیل بازارهای مالی از جمله بورس ایران از کدام یک از روشهای تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال یا حتی تحلیل روانشناسی بازار استفاده میکنید، انتخابی است که به تجربهها و مطالعات شما باز میگردد و در هرصورت میتواند باعث افزایش احتمال سودآوری شما در سرمایهگذاری شود. اما در عین حال باید بدانیم تحلیلگرانی که بتوانند از هردو شیوه تحلیل تکنیکال و بنیادی یا فاندامنتال بهره بگیرند، بیشک در کار سرمایهگذاری موفقتر از دیگران خواهند بود.
برای دریافت هرگونه اطلاعات، منابع، مقالات، آموزشها و دانلود اندیکارتورهای تحلیل تکنیکال از انواع رایگان و غیر رایگان، سایت ثروت آفرین برترین مرجع برای شما است. شما در بخش مقالات میتوانید با انواع روشهای تحلیل، استراتژیها، سامانههای بورس و اندیکارتورها و ابزارهای دیگر آشنا شوید.
در بخش محصولات میتوانید برترین استراتژی های تحلیل تکنیکال را خریداری و دانلود کنید و در بخشهای دیگر سایت از امکان دانلود رایگان برخی کتابهای الکترونیکی و منابع دیگر بهرهمند شوید. امیدواریم مقاله آموزش تحلیل بنیادی شرکت های بورسی مورد توجه شما قرار گرفته باشد.