هدف از رویکردهای تحلیل بنیادی، یافتن گزینههای مناسب جهت سرمایهگذاری از طریق ارزشگذاری میباشد. این موضوع تنها ختم به بازار سهام نمیشود، بلکه با ارزشگذاری تمام گزینهها، میتوان به بهترین گزینهی موجود دست پیدا کرد.
ما مواردی همچون اوراق بهادار، املاک، سرمایهگذاری مستقیم در تجارت، سود بانکی و … را میتوانیم ارزش گذاری کنیم. از این طریق میتوان سنجید که آیا سرمایهگذاری مالی و معنوی روی این موارد میارزد یا خیر.
در این مقاله قصد داریم تا رویکردهای تحلیل بنیادی در بورس را مورد بررسی قرار دهیم. با ما همراه باشید.
چند رویکرد تحلیل بنیادی در بورس وجود دارد؟
به طور کلی برای تحلیل بنیادی در بورس، ۲ رویکرد وجود دارد:
در تحلیل بنیادی، هدف شناخت شرکتهایی است که ارزش واقعی آنها از قیمت بازاریشان بیشتر باشد. چرا؟ به دلیل اینکه بنا به اعتقاد شما، اگر سهم آن شرکت را بخرید و تغییر اساسی در شرایط پیش نیاید، قیمت سهم خریداری شده به ارزش واقعی خود میرسد و بازدهی که در انتظارش بودید را کسب میکنید. حساب کردن ارزش سهم، فرایندی شامل شناخت شرکت تا محاسبه شرکت است.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، دو رویکرد در تحلیل بنیادی وجود دارد: رویکرد پایین به بالا و رویکرد بالا به پایین.
رویکرد پایین به بالا مناسب برای افراد مبتدی است. از سوی دیگر، رویکرد بالا به پایین برای افراد حرفهای کاربردیتر است. چه زمانی باید از رویکردها استفاده کرد؟ پس از شناخت شرکت، انتخاب یکی از رویکردها مرحلهی بعدی است.
رویکرد بالا به پایین در ابتدا از اقتصاد جهانی شروع میکند. سپس به بررسی اقتصاد داخلی، وضعیت صنعت و تحلیل شرکتهای موجود در آن صنعت میپردازد. از سوی دیگر رویکرد پایین به بالا، برعکس این روند انجام میشود. ابتدا به سراغ شرکت مورد نظر میروید، سپس صنعت آن شرکت، اقتصاد داخلی و در ادامه بازارها و اقتصاد جهانی را بررسی میکنید. با مثالهای کاربردی این رویکردها را برای شما توضیح خواهیم داد.
رویکرد پایین به بالا
تصور کنید از مدیران یک شرکت مصاحبهای انجام شده است. بر اساس این مصاحبه متوجه میشوید که بهرهبرداری از طرح تولید خطوط ریل راهآهن، در برنامهی این شرکت قرار دارد. طبق برآوردهایی که انجام میدهید مطلع میشوید که راهاندازی این خطوط باعث بهبود شرایط و اوضاع این شرکت میشود. درواقع میتوان نتیجه گرفت که وضعیت بنیادی این شرکت در حالت خوبی قرار دارد.
حال در این مرحله، صنعت فولاد در داخل کشور را بررسی میکنید که در چه وضعیتی قرار دارد. تا چه میزان طرف حساب این صنعت با دولت است؟ بازار محصولات صنعت مورد بررسی خارجی است یا داخلی؟ تعرفهی واردات این صنعت چگونه است؟ به طور کلی به دنبال مشکلات و مزایای این صنعت میروید. در صورتی که متوجه وضعیت خوب این صنعت در داخل کشور شدید، وقت آن است که به سراغ اقتصاد داخلی بروید. باید به دنبال این باشید که وضعیت اقتصاد کلان داخلی در آینده چطور خواهد بود. نرخ بهره، نرخ تورم، نرخ ارز، تراز تجاری، بودجه کشور و … حرکت در چه جهتی دارند.
در صورتی که دادهها حاکی از آن بود که وضعیت اقتصاد کلان مناسب برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه است، نوبت به آخرین مرحله یعنی تحلیل بازار جهانی میرسد. آیا در چین که بزرگترین مصرف کننده و تولید کننده فولاد میباشد، وضعیت اقتصادی مناسب است؟ عرضه و تقاضای این محصول متعادل است؟ عوامل تاثیر گذار بر قیمت جهانی محصول از جمله قیمت جهانی نفت، شاخص دلار امریکا، تعرفه گمرکی در چین، ارزش یوان و … چه شرایطی در آینده خواهند داشت؟ در صورتی که در این مرحله نیز به نتایج مثبتی رسیدید، بخش بزرگی از مرحلهی دوم رویکردهای تحلیل بنیادی را که شامل عملکرد شرکت و پیشبینی وضعیت است را، پشت سر گذاشتهاید.
رویکرد بالا به پایین
در مطلب بالاتر، مثالی در ارتباط با شرکتی در حوزهی آهن را بررسی کردیم. در این مثال فرض کنید اوره، افزایش قیمت قابل توجهی داشته است. به دنبال این موضوع هستید که از این افزایش قیمت، کدام شرکتها منتفع خواهند شد. افزایش قیمت اوره که محصول مورد نظر است، باعث میشود در داخل به سراغ صنعت پتروشیمی بروید. در این صنعت در داخل کشور، باید دید که کدام شرکتها تاثیر میپذیرند. در داخل، شرکتهایی که اوره به فروش میرسانند شامل پتروشیمی خراسان، پتروشیمی پردیس، پتروشیمی کرمانشاه و … میباشند.
در این مرحله شرکتهای مورد نظر را بررسی میکنید. بعد از بررسی و تحلیل شرکتها، متوجه میشوید وضعیت کدام شرکت بهتر است تا اقدام به خرید سهام آن کنید. برای خرید سهام، باید به مرحلهی بعد یعنی ارزش گذاری سهام وارد شوید. در این قسمت مورد دوم از رویکردهای تحلیل بنیادی را به پایان رساندید.
کلام آخر
رویکردهای تحلیل بنیادی فقط در بورس استفاده نمیشود. شما میتوانید از این روش برای سرمایهگذاری در زمینههای مختلف مانند طلا، ارزهای خارجی، املاک و … استفاده کنید.
همانطور که اشاره کردیم، اغلب تحلیل گران حرفهای از رویکرد بلا به پایین استفاده میکنند. درواقع تحلیل گران حرفهای در ابتدا به بررسی وضعیت اقتصاد کشورها و جهان در سطح کلان میپردازند. سپس برای سرمایه گذاری بهترین کشور را انتخاب میکنند. بعد از این، شرکتهای برتر در صنعت مورد نظر را انتخاب کرده و سعی در چند برابر کردن سرمایهی خود میکنند. البته این موضوع بدان معنی نیست که افراد حرفهای از رویکرد پایین به بالا استفاده نمیکنند.